دیروز رفتیم پارک ، بین راه آرشام گیر داده بود که اسباب بازی می خوام تو پارک براش بادکنک خریدیم گفتیم بیا اینم اسباب
بازی، ولی قبول نکرد گفت این که اسباب بازی نیست فوری می ترکه .گفتیم باشه برگشتنی برات می خریم به یه چهارراه رسیدیم
که معمولا اسباب بازی هاشو از مغازه ای که اونجاست می خریم فوری گفت: از همین مغازه می خوام نه جای
دیگه .فکر می کنید چی خرید؟ یه تفنگ ژ3 به قول خودش که تیر هم مینداز خیلی قشنگه این دوره عشقش خرید تفنگه .دوره قبل هواپیما
و ر بات بود تا بینم دوره بعد چی باشه احتمالا اینطور که پیش میره فضا پیمایی یا به قول خودش (فسینه )(سفینه)که یه بار اشتباهی گفت ( فسینه)
باشه. اون روز هرچی گفتم "سفینه" قبول نکرد وقتی گفتم آره تو درست میگی" فسینه"درسته "بعد از چند لحظه فکر کردن گفت: نه مامان تو
درست گفتی سفینه درسته .(آخه من از موقعی که آرشام شروع کرد به حرف زدن همیشه کلمات رو درست وبا تلفظ صحیح بهش یاد دادم
واسه همین هم دایره لغاتش خیلی وسیعه وهم شیرین زبون و همه چی رو درست میگه ماشالا حرف زدنش با بچه های هم سن وسالش خیلی متفاوته )
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش می سپارم به تو از چشم حسود چمنش
آرشیدا ( شیرین زبون) کلمه متشکرم رو به تازگی از آرشام یاد گرفته وتا چیزی رو بهش میدی فوری میگه "متشکل....." و واکنش من از
شنیدن این کلمه تازه که با خنده شیرینش همراه میشه امان نمیده بقیه اش روبگه .
حسن تو همیشه در فزون باد رویت همه ساله لاله گون باد
اندر سر من خیال عشقت هر روز که هست در فزون باد